ما چگونه ما شدیم؟
- شناسه خبر: 815
- تاریخ و زمان ارسال: 14 تیر 1402 ساعت 01:12
*یادداشت از محمد آقایارلو
سالهاهای دور گلآقا یکجایی نوشته بود: اگر این سیاسیون بگذارند، “مردم میخواهند زندگی کنند!” حقیقتا جملهای شیواتر از این در وصف حال آذربایجانغربی نیست.
همهچیز در این استان اسب تروآست که اگر به ساحل امنی برسد، سیاسیون از درونش بیرون میریزند؛ فرقی ندارد، هویت طلبی ترکها و کردها باشد، هیئتهای مذهبی باشد یا سادهترین فعالیت های ورزشی. ما با شایستگی تمام از سیاستزده ترین سرزمینهای این کشوریم اما هیچکدام کار سیاسی نمیکنیم.
مردم بی تقصیرند، در شهری که خواص استخوان خردکرده هم نمیدانند با اتفاقات چند-چند هستند و از زیر هر زمین بازی، ده زمین دیگر بیرون میریزد، مردم اسیر بازیهای سیاستمداران هستند.
ما غصب شدهایم؛ احساساتمان، هیجاناتمان، اعتقاداتمان و حتی تعصبی که به هویتمان داریم در بند بازیهای سیاستمداران است، در بند پول و قدرت است. و یک روز بی آنکه خود فهمیده باشیم پیاده نظام بازیهای سیاسی شده ایم.آنها تفکرات و شخصیت ما را، مثل قورباغه آرامپز خلق کرده اند، و ما فکر میکنیم این رویکردها و نگاههای واقعی خودمان است.
در استان ما که دارایی ارزشمندتری از مرز ندارد، وضعیت اشتغال و درآمد و معیشت تعریف کردنی نیست. شاید اگر همین موقعیت ژئوپلیتیک در یک منطقه جغرافیایی دیگر بود، همه ما آدمهای ثروتمندتر و مرفه تری بودیم! اما ما چگونه ما شدیم؟!
ما تنها دارایی خودمان را همقربانی بازیهای سیاستمداران کردیم. در حالی که نخجوان آذربایجان، ترکیه و بخصوص اقلیم کردستان عراق میتوانست بازار مستقیم محصولات کشاورزی، صنعتی، معدنی و تولیدی آذربایجانغربی باشد، سالها به حساسیتها دامن زدیم، مرزها را بستیم و گفتیم این استان قومیتی است.
سرمایه گذار ۱۰۰۰ میلیاردی میدان امام را با تحریک سیاست مداران صرفا بخاطر قومیتش بیرون کردیم و حالا زمینهای پشت آن میدان خوابگاه معتادان و دپوی زباله ها شده است. آنوقت همان سرمایه گذار بدون سر و صدا یک مجتمع درمانی در همین شهر ساخت و کسی صدایش در نیامد! چرا؟! چون آن حوزه جذابیتی به اندازه شهرداری برای سیاست ورزان نداشت. بلی، ما سرباز شطرنج سیاست مداران بودیم.
حالا بعد از آن همه سال انسداد سیاسی و دیپلماتیک استانداری به آذربایجانغربی آمد که مورد اعتماد حاکمیت در حوزههای مختلف بود؛ دولت و حاکمیت تمامی اختیارات مرزی را به او سپرد تا ارتباطات محلی مرزی را فعال کند و در عصر تحریم ها راهگشای مشکلات باشد.
او در یک سال گذشته موفق شد حجم مبادلات آذربایجانغربی فقط با اقلیم کردستان عراق را سه برابر کند! پایانه مرزی تمرچین را با بیش از ۱ میلیارد دلار صادرات پر درآمدترین مرز کشور کند که این میزان بیشتر از کل صادرات ایران به ۲۷ کشور حوزه اتحادیه اروپا است.
نشست استانداران هممرز جمهوری اسلامی ایران با اقلیم کردستان عراق آنقدر رویداد بزرگی بود که پیش از آغازش هم بتوان حدس زد که گروهکهای کرد و ترک خارج نشین که نانشان در اختلاف است، نتوانند تحملش کنند؛ اما مردم حتی هویت طلبان هم خط خارج نشینان را نمیخوانند؛ مردم ما محرکهای خودیتری دارند؛ بلی سیاست مداران.
چند ماه مانده به انتخابات، اتفاقی اینچنینی برای آنان که چیزی در چنته ندارند، موهبت است و به روشن شدن آرایش جریانات مختلف کمک میکند.
سیاست مدارانی که هزاران متر بنرهای حسینی اربعین را که از سر دیپلماسی معتمدیان در اقلیم کردستانعراق نصب شده بود را ندیدند، در نخ یک نماد یک سانتیمتری ماندند که حتی پس از پایان اجلاس محتوای آن دیده شد.
سیاست مداری که میلیونها تن تولیدات کشاورزی آذربایجانغربی که روی دست کشاورزان مانده بود را ندید، چگونه میتوانست اهمیت این اجلاس برای فروش محصولات کشاورزی را درک کند و بخاطر منافع شخصی یا اهداف سیاسی وارد این ماجرا نشود؟.
آنانی که نمیدانند چند درصد از تولیدات کارخانههای اشتغالزای استان به همین همسایه غربی صادر میشود و نمیدانند چه میزان از ورودی بازارهای ارزی متکی به آنجاست، چطور میتوانستند نشست مهم ارومیه را مورد حمله قرار ندهد.
مخلص کلام اینکه؛ منافع عمومی مردم آذربایجانغربی برای سیاستمدارانی که تنها به دنبال پاک کردن گذشته خود هستند، قطعا در اولویت اول نیست.
زمین بازی پیچیدهتر، بزرگتر و بیرحمتر از این حرفهاست و بازنده ماییم که از صبح روز بعد به دنبال نان شب خواهیم بود.
خواهشمندیم برای ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربری خود بشويد